جوک خنده دار جدبد
 
 
 
نویسنده : تیموررضائی شهریور
تاریخ : یک شنبه 15 تير 1393برچسب:,

جزیره ی دلم را برای آمدنت چراغانی کردم ، اما تو بهانه کردی که از دریا می ترسم .
برای باهم بودن ، بهانه می خواهم ، ببین دستهایم دراز است
چرا بهانه دستم نمی دهی ؟ !
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم ، او به ظاهر گشت عاشق ، ما به معنا سوختیم
در زندگی اختیار بادها دست ما نیست ، ولی اختیار بادبانها دست ماست .
برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب‌ها: